" جاده های زندگی را خدا هموار می کند
کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست ... "
پس اینقدر آه و ناله چرا ؟!
بخدا گفتم: " بیا جهان را قسمت کنیم، آسمون واسه من ابراش مال تو، دریا مال من موجش مال تو، ماه مال من خورشید مال تو ... ".
خدا خندید و گفت: " بندگی کن، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ... "
خدایا هر روز کمی اندوه برام بفرست زیرا در اندوه است که تو یاد میشوی و در خوشی از یاد میروی!
آموخته ام که وقتی ناامید میشوم ، خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . . !
کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،
سفری بی همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،
یار تنهایی من با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل
من خدا را دارم...
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد .
همه فکر میکنند ... چون گرفتارند به خــــــــــــــدا نمی رسند اما ... چون به خـــــــــــدا نمی رسند گرفتارند ..............
هر گاه خداوند بنده ایی را دوست بدارد .او را گرفتار مینماید و پس اگر برد باری پیشه کرد وی را بر میگزیند و اگر سپاس گذاری کرد وی را گلچین مینماید ...
خدایا وقتی ازم گرفتی و بهم بخشیدی ، فهمیدم که معادله زندگی ، نه غصه خوردن برای نداشته هاست و نه شاد بودن برای داشته ها . . .
یادمان باشد که : زخم نیست آنچه درد می آورد ، عفونت است .
یادمان باشد که :در حرکت همیشه افق های تازه هست .
یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران ! تعریف کنم .
یادمان باشد که : آنها که دوستشان می دارم می توانند دوستم نداشته باشند .
یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند ، یادمان باشد که که دلی نو بخرم .
یادمان باشد که : فرار راه به دخمه ای می برد برای پنهان شدن نه آزادی .
یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند .
یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم .
یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته اند و او را راه می برند .
یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی ، من هم برایت عزیز باشم .
یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد .
یادمان باشد که : برای دیدن باید نگاه کرد ، نه نگاه !
یادمان باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .
یادمان باشد که : دلخوشی ها هیچکدام ماندگار نیستند .
یادمان باشد که : تا وقتی اوضاع بدتر نشده ! یعنی همه چیز رو به راه است .
یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها .
یادمان باشد که : آرامش جایی فراتر از ما نیست .
یادمان باشد که : من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم
خیلی وقتها به یه حس خاصی میرسم. انگاری دوست دارم به خدا نزدیکتر شم. باهاش درد و دل کنم،
باهاش صمیمی تر شم، عاشقش بشم. نمی دونم شاید این حس واسه شمام بوجود امده باشه.
این حس خیلی خوبه و دوست دارم دائمی باشه ولی نمی دونم چرا زود از بین میره.
خوب دوستان هدف من از دعوت شما ضمن بازدید کلی از وبلاگم این بود که جواب شما رو نسبت به این
سوال ها بدونم، اینکه :
چه کار کنیم که عاشق خدا بشیم؟ چرا این حس خوب زود از بین میره؟ چه طوری این حس دائمی
میشه؟ اصلا این عاشق بودن ما دست خودمونه یا خواست خداست؟
لطفا جواب های خود را در بخش نظرات گذاشته تا بعد از بازرسی در وبلاگ به نمایش در آید. ممنون.
کنار آشیانه ی تو آشیانه می کنم.. فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم ... کسی سوال می کند به خاطر
چه زنده ای ؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم
هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی
به این فکر نباش که اون چقدر احمق بوده
به این فکر کن که اون چقدر به تواعتماد داشته . . .
در زندگی منتظر معجزه نباش ، خودت معجزه ی زندگیت باش . .
شریک زندگی ات را با دقت انتخاب کن
نود و پنج درصد خوشبختیها و بدبختی های زندگی ات
ناشی از همین یک تصمیم خواهد بود . . .
.
هرگز داشته هایت را به نداشته هایت نفروش
شاید وقتی به نداشته هایت رسیدی
حسرت داشته هایی را بکشی که ارزان فروختی . . .
حقیقت همون چیزی هست که همگی به دنبالشیم
ولی واقعیت همون چیزی هست که همه بهش میرسند . . .
.
به چیزی که گذشت غم نخور ، به آن چیزی که پس از آن آمد لبخند بزن
وقتی ناراحتید از اینکه به چیزی که می خواستید نرسیدید ، محکم باشید و خوشحال....
خداوند در فکر چیز بهتری برای شماست
عاشق خدام چون تنها کسیه که بهم نمیگه بسه خسته شدم.
عاشق خدام چون تنها کسیه که مطمئنم منو بخاطر همینی که هستم میخواد.
عاشق خدام چون تنها کسیه که مطمئنم بهم هیچ وقت پشت نمیکنه.
عاشق خدام چون تنها کسیه که وقتی میگم تنهام سریع خودشو بهم میرسونه.
عاشق خدام چون تنها کسیه که همیشه بهم لبخند میزنه.
عاشق خدام چون تنها کسیه که همیشه برام وقت داره.
عاشق خدام چون تنها کسیه که بهم پناه میده.
عاشق خدام چون تنها کسیه که همیشه حواسش بهم بوده.
کلمات کلیدی: